معرفی کتاب جنگ جهانی چهارم
دومارانش از آن جهت کتاب خود را جنگ جهانی چهارم نامیده است که به گفته خودش پس از جنگ جهانی اول و دوم و همچنین جنگ سرد که به زعم او جنگ سوم جهانی نامیده شده، چهارمین جنگ جهانی طغیان کشورهای جنوب علیه کشورهای شمال است که به نظر نویسنده این کتاب، طی آن نظامهای سنتی جنوب علیه مدرنیته غرب قیام خواهند کرد و جنگی فرسایشی برخواهد خاست که پیروزی قطعی در آن وجود ندارد. نویسنده، ایران را یک ابرقدرت بلامنازع کشورهای جنوب معرفی میکند که با وجود انقلاب اسلامی رخ داده در این کشور، یکی از خطرناکترین دشمنان شمالیها در جنگ جهانی چهارم خواهد بود.
کتاب جنگ جهانی چهارم به نوعی خاطرات دومارانش از فعالیتهای اطلاعاتی خود نیز است. شاید هم زندگینامه مردی را به تصویر میکشد که در دوران بازنشستگی نیز دست از کینهجویی استکباریاش علیه کشورهای مستضعف برنداشته و با پیشبینی جنگ قریبالوقوع بین جبهه استضعاف و استکبار، توصیههایی شیطانی به دوستان مستکبر خود برای آمادگی در این جنگ کرده است.
در این کتاب، آقای دمارانش توضیح می دهد، وقتی رونالد ریگان، رییس جمهور امریکا شد، به عنوان رییس سرویس اطلاعات خارجی فرانسه، برای دیدار با رونالد ریگان از پاریس به امریکا رفت. در این دیدار ریگان پرسید که شوروی آمده افغانستان را گرفته، چطور می تواند شوروی را از افغانستان بیرون کرد؟ و او پاسخ داده است که باید از مواد مخدر استفاده کرد. بر این اساس، با نظر رییس جمهور امریکا، رونالد ریگان، دومارانش رییس سازمان اطلاعات خارجی فرانسه به پاکستان آمد و زمینه شکست اتحاد جماهیر شوروی را ایجاد کرد. در آن زمان نماد شوروی یک خرس بود و از آنجایی که خرس تنها از نوک بینی خود در برابر حیوانات دیگر، به خصوص زنبور آسیب پذیر است، یک استراتژی را به نام استراتژی “ماسکیتو” یا “پشه” و با فرمول مواد مخدر و ساز و کار تحریک مذهبی تعریف می کنند. دمارانش می نویسد، از آن جایی که شوروی ها کمونیست بودند و مردم افغانستان مردم مقید و دارای تعصب مذهبی، بهترین کاری که ما فرانسوی ها و امریکایی ها می توانیم بکنیم، این است که این مردم را از نظر مذهبی تحریک کنیم، کشت مواد مخدر را در افغانستان گسترش بدهیم و از طریق مواد مخدر، فساد را درون ارتش شوروی گسترش بدهیم، و هزینه جنگ افغانستان را تأمین کنیم.
در این کتاب وقتی ما با وقایع مرتبط با ایران روبهرو میشویم که کنت دومارانش از ایجاد ارتباط دولت فرانسه با عراق در اوایل دهه 70 میلادی خبر میدهد. آن هم زمانی که عراق به نوعی جزو اردوگاه شرق شناخته میشد و شالوده ارتش خود را با سلاحهای شوروی پایهریزی کرده و گسترش میداد. در همین رفت و آمدهای کنت دومارانش به بغداد بود که او علاقهمندی برای شناختن امام خمینی(ره) نشان میدهد. حضرت امام در آن زمان به شهر نجف تبعید شده بود و در آنجا دومارانش از سعدون حمادی معاون صدام میخواهد شخصیت امام را برای او تعریف کند و سعدون میگوید: شخصیت او چنان است که [درکش] برای دیگران غیر ممکن است.
رابطه تسلیحاتی فرانسه با عراق نیز از همین دوران شکل میگیرد و بعدها با حمله ارتش بعث به کشورمان گسترش پیدا میکند. در این زمان آمد و شد کنت دومارانش به عراق نیز بیشتر میشود و او که در کتاب خود پیشبینی کرده بود اگر بعثیها در عراق زمین بخورند، ایران قدرتش را افزایش خواهد داد، نمیخواست در دوران حیاتش شاهد این موضوع باشد و بنابراین امثال همین کنت دومارانشها بودند که باعث شدند فرانسه بیشترین کمک تسلیحاتی را به عراق در زمان جنگ تحمیلی بکند.
در رابطه با جنگ تحمیلی، دومارانش در بخشی از کتاب خود نکته جالبی را بیان میدارد که بسیار حائز اهمیت است. در فصل هفتم و صفحه 245 مینویسد: صدام به من گفت: دوست دارید جبهه را ببینید؟ گفتم نه جنگ زیاد دیدهام اما در غرب در مورد ایرانیانی که در اردوگاههای جنگی اسرا نگه میدارید صحبت میکنند. میخواهم آنها را ببینم. صبح روز بعد این کار انجام شد. یکی از افسرانمان را نیز با خودم بردم. در اردوگاههای جنگی افرادی (آزادگان) را دیدم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه عقیدشان آمادگی داشتند. آن منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نامشخصی از آن روی صفحه رادار داریم.
دومارانش در این بخش از کتاب خود به شکلی علنی نشان میدهد که منظور او از واژه «دشمن» در جنگ جهانی چهارم چه کسانی هستند. مردمی چون ملت ایران که با تأسی به داشتههای دینی و ملی خود، علیه نظام استکباری به قیام برخاستند و تنها تعدادی از این مردم که در اردوگاههای رژیم بعث بودند، در همان حالت اسیری نیز چنان ترسی را در دل این جاسوس کهنهکار میاندازند که ناخواسته به تحسین این اسرا میپردازد و اعتراف میکند که امثال آنها میتوانند غرب را در جنگ جهانی چهارم به چالش بکشند.
در یک نگاه کلی «جنگ جهانی چهارم» را باید کتابی ارزشمند در حوزه تاریخ معاصر کشورمان و همچنین تاریخ معاصر منطقه و کشورهای اسلامی به شمار آورد که به خوبی نگاه استکباری غرب به مسلمانان و مستضعفان را به تصویر میکشد و برای شناخت هرچه بیشتر دنیای پیرامونی و سیاستهای زیادهخواهانه غربیها مفید و مؤثر است.