کنکاش

یادداشتهایی در موضوعات سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی

کنکاش

یادداشتهایی در موضوعات سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی

طبقه بندی موضوعی

منظور از «ید الله» چیست؟ مگر خداوند بدنی دارد که دست داشته باشد؟! چرا در آیات زیادی مثل «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»، «یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» و «أَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ»، از «دست داشتن خدا» سخن به میان آمده است؟! چرا خداوند در ماجرای سجده نکردن ابلیس به آدم می فرماید: (ای ابلیس! چه چیز تو را از سجده کردن در برابر آنچه من با دو دست خود آفریده ام، منع کرد)؛ «ما مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»؟! پاسخ تفصیلی

 

خداوند برای فهماندن قدرت و توانایی خود به ما و اینکه چیزی از انسان و سایر مخلوقات دارای حواس و تواناییهای گوناگون کم ندارد، در قرآن از عباراتی مانند یدالله(دست خدا)(فتح/۱۰)، وجه الله (چهره خدا)(بقره/۱۱۵)، اعیننا (نگاه ما)(هود/۳۷) و افعالی چون خدا می‌بیند، می‌شنود، و اسْتَوى‏ (مستقر شد)(طه/۵) استفاده نموده است.

از آنجایی که واژه‌هاى این آیات، حکایت از آن دارد که خداوند سبحان جسم یا جسمانى است، لذا مورد اتفاق قرار گرفته که در نسبت دادن این گونه از صفات به خداوند؛ باید به آنچه در قرآن و روایات معتبر وارد شده است؛ بسنده کرد، ولی فرقه‌های کلامی اسلامی، در تفسیر و تأویل این گونه صفات که در اخبار وارد شده است به اختلاف افتاده‌اند؛ برخی خداوند را به اجسام و انسان تشبیه کردند که همانند انسان چشم و دست دارد و عده‌ای این صفات را برای خداوند انکار کردند. متکلمان شیعه نیز -با توجه به روایات- نظری دارند که بیان می‌شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۰ ، ۱۰:۱۴
مدیر سایت

بسم الله الرحمن الرحیم

ٱللَّهُ وَلِىُّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ یُخْرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ ۖ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓا۟ أَوْلِیَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِ ۗ أُو۟لَٰٓئِکَ أَصْحَٰبُ ٱلنَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَٰلِدُونَ (257)

خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‌برند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.

  1. تفسیر نمونه حضرت آیت الله مکارم شیرازی

نور ایمان و ظلمات کفر

با اشاره‌اى که در مساله ایمان و کفر و روشن بودن حق از باطل و راه راست از مسیر انحرافى در آیه قبل آمده بود در اینجا وضع مومنان و کافران را از نظر راهنما و رهبر مشخص مى کند، مى فرماید:

 (الله ولى الذین آمنوا). خداوند ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند. (یخرجهم من الظلمات الى النور).و در پرتو این ولایت و رهبرى آنها را از ظلمت‌ها به سوى نور خارج مى سازد

لغت ولى چنان‌که بعدا به طور مشروح در ذیل آیه انما ولیکم الله و رسوله  (مائده/۵۵) خواهد آمد در اصل به معنى نزدیکى و عدم جدائى است به همین جهت به سرپرست و مربى و راهبر ولى گفته مى شود، به دوستان و رفقاى صمیمى نیز این واژه اطلاق مى گردد اما روشن است که در آیه مورد بحث به معنى اول است و لذا مى فرماید: «خداوند که ولى مومنان است آنها را از تاریکى ها به نور هدایت مى کند»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۰ ، ۰۹:۵۶
مدیر سایت

تفسیر آیات ۲۵۵ الی ۲۵۷ سوره بقره

منبع: تفسیر نمونه حضرت آیت الله مکارم شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلْحَىُّ ٱلْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُۥ سِنَةٌۭ وَلَا نَوْمٌۭ ۚ لَّهُۥ مَا فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِى ٱلْأَرْضِ ۗ مَن ذَا ٱلَّذِى یَشْفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذْنِهِۦ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَىْءٍۢ مِّنْ عِلْمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ ۖ وَلَا یَـُٔودُهُۥ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ ٱلْعَلِىُّ ٱلْعَظِیمُ ۲۵۵

ترجمه

خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست که یگانه و زنده و قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمی‌گیرد؛ (و لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‌کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی‌کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [= بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [= آسمان و زمین]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.

تفسیر

(الله لا اله الا هو) خداوند هیچ معبودى جز او نیست.

الله نام مخصوص خداوند و به معنى ذاتى است که جامع همه صفات کمال و جلال و جمال است ، او پدید آورنده جهان هستى است ، به همین دلیل هیچ معبودى شایستگى پرستش جز او ندارد، و از آنجا که در معنى الله یگانگى افتاده است ، جمله لا اله الا هو تاکیدى بر آن است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۰ ، ۰۹:۵۰
مدیر سایت

زمر/۷۴: وَقَالُوا۟ ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ ٱلَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُۥ وَأَوْرَثَنَا ٱلْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَآءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ ٱلْعَٰمِلِینَ.

آنها مى گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین بهشت را به ما بخشید، ما هر جا از بهشت را بخواهیم منزلگاه خود قرار مى دهیم. پس چه خوب است پاداش عمل کنندگان به دستورات پروردگار.

سؤال: آیا انتخاب آزادانه منزلگاه با تفاوت درجات و سلسله مراتب اهل بهشت تعارض ندارد؟

جواب از تفسیر نمونه (حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله):

از آیات مختلف قرآن استفاده مى شود که بهشت مرکب از باغهاى بسیارى است و لذا در قرآن تعبیر به ((جنات)) شده است ، و بهشتیان ، با توجه به سلسله مراتب و مقامات معنوى ساکن آنها مى شوند، بنابراین آزادى آنها در انتخاب محل سکونت، در همان باغهاى وسیعى از بهشت است که در اختیار خود آنها است، نه مقامات بالاترى که خود را شایسته آن نمى بینند و اساسا هرگز چنین تقاضائى را هم ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۰ ، ۰۹:۴۷
مدیر سایت

زمر/۶۸ : وَنُفِخَ فِى ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِى ٱلْأَرْضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِیَامٌۭ یَنظُرُونَ.

« و در صور دمیده مى شود، تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند مى میرند، مگر کسانى که خدا بخواهد. سپس بار دیگر در صور دمیده مى شود، ناگهان همگى بپا مى خیزند و در انتظار حساب و جزا و سرنوشت خویشند »

چه کسانى مستثنى هستند؟
تفسیر نمونه (حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله):

در آیه مورد بحث مى گوید: همه اهل آسمانها و زمین مى میرند سپس گروهى را استثنا مى کند و مى فرماید: الا من شاء الله (مگر کسانیکه خدا بخواهد) در اینکه این کسان کیانند؟ در میان مفسران گفتگو است .
گروهى معتقدند که آنها جمعى از فرشتگان بزرگ خدا همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل مى باشند. در روایتى نیز به این معنى اشاره شده است .بعضى حاملان عرش خدا را نیز بر آن افزوده اند (چنانکه در روایت دیگرى آمده است ) و بعضى دیگر ارواح شهدا را که به حکم آیات قرآن ((احیاء عند ربهم یرزقون )) زنده اند و در نزد پروردگارشان روزى مى برند، مستثنا دانسته اند. در روایتى نیز به این معنى اشاره شده .
البته این روایات منافاتى با هم ندارند، ولى به هر حال از ذیل بعضى از همین روایات به خوبى استفاده مى شود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام مى میرند به گونه اى که در سرتاسر عالم هستى موجودى زنده نخواهد بود، جز خداوند «حى لا یموت »
در اینکه مرگ براى فرشتگان یا ارواح شهدا و انبیا و اولیا چگونه است ؟ احتمال دارد مراد از مرگ درباره آنها گسستن پیوند روح از قالب مثالى بوده باشد، یا از کار افتادن فعالیت مستمر ارواح .

تفسیر المیزان (علامه طباطبائی قدس سره):

بعضى مفسرین گفته‏‌اند: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیلند، که پیشوایان فرشتگانند، چون این نامبردگان در هنگام نفخ صور نمى‏میرند، بلکه بعد از آن مى‏میرند. بعضى  دیگر گفته‏‌اند: آن چهار نفر با حاملان عرشند. بعضى هم گفته‌‏اند: آن نامبردگان با رضوان و حور و مالک و زبانیه‏اند. بعضى دیگر- که سخنشان از همه سخنان سخیف‏‌تر و بى‏‌پایه‏‌تر است- گفته‏‌اند: منظور از جمله" مَنْ شاءَ اللَّهُ"، خود خداى سبحان است.
و خواننده عزیز توجه دارد که هیچ یک از این اقوال به دلیلى از لفظ آیات که بتوان بدان استناد جست مستند نیستند. بله اگر براى خدا خلقى تصور شود که در وراى آسمانها و زمین بوده باشند، آن وقت ممکن است بگوییم استثناى مزبور به طور منقطع آنان را استثنا کرده.
و یا بگوییم مرگ عبارت است از جدایى روح از جسد، و این تنها در جانداران داراى جسد تصور دارد، و اما ارواح نمى‏‌میرند، و منظور از استثنا ایشانند، و در این صورت استثناى مزبور منقطع نیست، بلکه متصل است، چون ارواح هم در بین" مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ" هستند. مؤید این وجه بعضى از روایاتى است که از ائمه اهل بیت (ع) رسیده. مانند آن روایتى که در ذیل آیه شریفه" لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ" وارد شده که فرموده‏اند: جوابى که در آیه آمده، یعنى جمله" لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ" ، کلام ارواح انبیاء (ع) است، و روایاتى دیگر که این معنا را تایید مى‏کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۰ ، ۰۹:۳۷
مدیر سایت

اقتصاد ایالات جنوبی مبتنی بر کشاورزی غیر مکانیزه و مستلزم کار و مشقت بود و بر همین اساس وظایف جامعه بین دو نژاد تقسیم شده بود: سیاهان برده و فقیر برای کار ارزان و سفیدهای آزاد و نسبتا مرفه برای نظارت و کنترل سیاهان. صنعتی شدن ایالات شمالی که بی شباهت به انقلاب صنعتی در انگلستان نبود، همه شهروندان را به چشم کارگر بالقوه می دید و سیاه و سفید برایش فرقی نداشت. این امر، سفیدپوستان جنوب را نگران از دست دادن آزادی و رفاه و جایگاه اجتماعی خود کرد. به قول فردریک داگلاس روشنفکر و فعال حقوق مدنی سیاهان، «فریاد انسان آزاد بلند شد ، نه برای تعمیم آزادی به انسان سیاه پوست، بلکه برای حفظ آزادی سفیدپوستان».

تمایل به کشاورزی تک محصولی مبتنی بر کشت پنبه منجر به فرسودگی خاک می شد، و نیاز بود که کشت پنبه (و همراه با آن نظام برده داری) از سواحل جنوب شرقی آمریکا به سمت اراضی جدید در غرب (مثل آلاباما ، میسی سیپی و فراتر از آن تا تگزاس شرقی) گسترش یابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۴۰
مدیر سایت

برخی از اقتصاددانان با استناد به فرض رای دهنده غیر منطقی یا غیرمطلع، از کارآیی دموکراسی انتقاد کرده اند. استدلال دیگر این است که دموکراسی به دلیل حجم بالای ورودیها و مشارکت رای دهندگان، روند تصمیم گیری را کند می کند. یک نمونه متداول که غالباً برای اثبات این نکته نقل می شود ، توسعه اقتصادی بالای چین(کشوری غیردمکراتیک) در مقایسه با هند (کشوری دموکراتیک) است. به گفته اقتصاددانان ، عدم مشارکت دموکراتیک در کشورهایی مانند چین امکان رشد بی وقفه اقتصادی را فراهم ساخته است.

سقراط معتقد بود که دموکراسی بدون رای دهندگان تحصیل کرده (دارای دانش و مسئولیت پذیری) فقط منجر به انتخاب رهبران پوپولیست به جای واجد صلاحیت خواهد شد که در نهایت به سقوط مملکت منجر می شود. این مطلب را افلاطون در کتاب 10 جمهوری، در گفتگوی سقراط با آدیمانتوس نقل کرده است. سقراط بر این عقیده بود که حق رأی نباید یک حق تمایزآمیز باشد (مثلاً با تولد یا شهروندی) بلکه فقط باید به افرادی داده شود که به اندازه کافی به انتخاب خود فکر کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۵۶
مدیر سایت

علم (دانستن) لزوما منجر به هدایت نمیشود، و جهل لزوما منجر به گمراهی نمیشود. چه بسا عالمانی که با عمل نکردن به علم خود (از سر غرور، تکبر، تعصب، لجبازی، یا پیروی هوای نفس) راه راست را وا نهاده و منحرف شدند و چه بسا جاهلانی که با پیروی از راهنما و مرشد صالح، هدایت یافتند.

 

أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ ... (قرآن کریم: جاثیه/23)

هیچ دیدى آن کسى را که هواى نفس خود را معبود خویش گرفت و خدای تعالی او را با داشتن علم گمراه کرد؟...

 

علمى مایه هدایت است که انسان به لوازم آن ملتزم باشد، و همراه آن گام بردارد، تا به سرمنزل مقصود برسد، چنانکه قرآن درباره گروهى از کفار لجوج مى گوید: و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم : ((آنها آیات خدا را انکار کردند در حالى که در دل به حقانیت آن یقین داشتند))! (نمل - 14).

 

منبع: تفسیر المیزان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۰
مدیر سایت

بیشتر مردمی که از رای دادن خودداری کردند، به این نتیجه رسیده بودند که انداختن رای در صندوق شاید تاثیر چندانی در بهبود اوضاع نامساعد اقتصادی فعلی کشور نداشته باشد. درست است که غیبت اکثریت تهرانیهای واجد شرایط پای صندوق رای باعث کاهش آراء اصولگرایان شده است، اما واقعیت این است که اصلاح طلبان هم کاندیدا کم نداشتند و مردم با عدم مشارکتشان بی اعتمادی خود به اصلاح طلبان حامی دولت ضعیف فعلی را نیز به نمایش گذاشتند. با این همه، حضور چشمگیر مردم در تشییع پیکر سردار سلیمانی کمی قبل از انتخابات مجلس نشان میدهد که مردم با اصل انقلاب و نظام قهر نکرده اند، بلکه با فرصت طلبی های سیاست بازان عوام فریب مشکل دارند و اعتمادشان به سیاستمردان از هر جناح سلب شده است. مردم با غیبت سؤال برانگیزشان در انتخابات مجلس، در واقع دارند به سیاسیون هشدار میدهند که ما حساب شما را از سردار سلیمانی ها جدا میدانیم و از نظر ما همه فرصت طلب و دنیا دوستید مگر آنکه خلاف آن را ثابت کنید!

این، وظیفه اصولگرایان راه یافته به مجلس یازدهم را برای اثبات کارآمدی خود در رفع مشکلات کشور و مردم و جبران کم کاری (و بلکه کارشکنی) اصلاح طلبان و اعتدالیون سنگین تر میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۱
مدیر سایت

پنجشنبه گذشته رئیس‌جمهور طی سخنانی در دومین سالگرد مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی او را به عرش رسانید و هر چه خواست در مدح او گفت تا خود را «هاشمی زمان» بخواند و قلمداد کند، روحانی واقعیت‌ها در‌باره هاشمی رفسنجانی و هر چه بود را نادیده گرفت و روایت خود را ارائه کرد و روز دوشنبه «روزنامه سازندگی» مصاحبه‌ای از موسوی خوئینی‌ها عضو مجمع روحانیون مبارز را منتشر ساخت که در آن از هیچ توهین و انتسابی به هاشمی فارغ از تکراری بودن آنها خودداری نشد، روایت مدعیان اصلاحات و اعتدالیون امروز از هاشمی دوره‌های گوناگونی را پشت سرگذاشته است، دیروز او را «عالیجناب سرخ پوش » و «آقا‌سی» می‌خواندند و روز دیگر ستون نظام و امروز «مهندس انتخابات» و مشخص نیست فردا چه بازی جدیدی را طراحی و بر روی آن مرحوم اجرا خواهند کرد!
روحانی پنجشنبه گذشته در یک سخنرانی مرحوم هاشمی رفسنجانی را به عرش رسانید و صنعت دفاعی و موشکی کشور را علیرغم مستندات موجود و تاریخچه گویای این صنعت، به آن مرحوم متکی و مدیون دانست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۲۲
مدیر سایت