از: نوآم چامسکی[1]، 12 اگوست 2012

خیزش دمکراسی خواهی در جهان عرب نمایشی خیره کننده از شجاعت، فداکاری و تعهد نیروهای مردمی بوده که با کمال خوشوقتی با خیزش دهها هزار نفر در حمایت از شاغلین و دمکراسی در شهر مدیسون ایالت ویسکانسین[2] و دیگر شهرهای آمریکا همزمان شده است. اما علیرغم تقارن زمانی، شورشها در قاهره و مدیسون در دو جهت مخالف حرکت میکنند. در قاهره بسوی کسب حقوق اولیه ای که رژیم دیکتاتوری از مردم دریغ کرده است، اما در مدیسون بسوی دفاع از حقوقی که طی مبارزات سخت و طولانی بدست آمده و اکنون تحت تهاجم شدید قرار گرفته است.

هریک از دو خیزش فوق نمونه کوچکی از سمت گیریها در جامعه جهانی هستند که مسیرهای متفاوتی را طی میکنند. آنچه در ضربان رو به توقف قلب صنعتی ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور تاریخ بشر درحال رخ دادن است، و آنچه در سرزمینی که پرزیدنت دوایت آیزنهاور[3] آن را « مهمترین منطقه جهان از جنبه استراتژیک » می نامید و به بیان وزارت امور خارجه آمریکا در دهه 1940 «منبع عظیمی از قدرت استراتژیک» و «احتمالاً غنی ترین دستاورد جهان در حوزه سرمایه گذاری» به حساب میآمد، -دستاوردی که در نظم نوین جهانی درحال شکل گیری در آن سالها، آمریکا قصد داشت برای خود و متحدانش حفظ کند- هردو مطمئناً پیامدهای گسترده تری از آنچه دیده ایم خواهند داشت.

علیرغم همۀ تغییرات رخ داده از آن زمان تاکنون، همۀ شواهد دال بر آن است که سیاستگذاران امروز اساساً به قضاوت آدولف برلی مشاور پرنفوذ پرزیدنت فرانکلین دلانو روزولت[4] پایبند هستند که کنترل ذخایر بی مانند خاورمیانه منجر به «کنترل واقعی جهان» خواهد شد، و بالعکس، ازدست دادن کنترل خاورمیانه، پروژه سلطه جهانی را که در خلال جنگ جهانی دوم به روشنی تعریف شد و از آن پس با وجود تغییرات عمده در نظم جهانی پیگیری شده است، تهدید خواهد کرد.

از آغاز جنگ جهانی دوم در سال 1939، واشینگتن پیش بینی میکرد که درپایان جنگ، آمریکا تبدیل به قدرتی عظیم خواهد شد. مقامات عالیرتبه وزارت خارجه و متخصصین سیاست خارجی آمریکا در خلال سالهای آن نبرد ویرانگر جلسات متعددی را برای ترسیم نقشه جهان پس از جنگ تشکیل میدادند. آنان به عنوان حوزه تسلط آمریکا منطقه وسیعی را ترسیم کردند که علاوه بر نیمکره غربی و خاور دور، قلمرو امپراتوری سابق بریتانیا و منابع انرژی خاورمیانه ای آن را نیز در بر میگرفت. از نبرد استالینگراد به بعد که روسها شروع به درهم کوبیدن ارتش آلمان نازی کردند اهداف «منطقه پهناور» به هرآنچه از اوراسیا که ممکن بود توسعه داده شد با این انگیزه که دست کم، مرکز اقتصادی آن در اروپای غربی واقع باشد. قرار بر این شد که در درون «قلمرو پهناور»، آمریکا با «برتری مطلق نظامی و اقتصادی»، «قدرت بلامنازع» باشد، ضمن اینکه از «محدودساختن هرگونه استقلال طلبی کشورها» که ممکن بود با نقشه جهانی آمریکا تعارض داشته باشد، اطمینان حاصل شود. دیری نپایید که طرحهای دقیق زمان جنگ اجرا شدند.

از ابتدا معلوم بود که اروپا ممکن است تصمیم بگیرد مسیر مستقلی را دنبال کند. بخشی از ناتو مصمم بود که با این تهدید مقابله کند. به محض اینکه با فروپاشی شوروی در سال 1989 مانع رسمی ناتو برداشته شد، ناتو برخلاف وعده های پیشین خود به میخائیل گورباچف رهبر شوروی، شروع به توسعه قلمرو نفوذ خود بسوی شرق کرد. از آن پس، ناتو تبدیل به یک نیروی مداخله گر به رهبری آمریکا با گستره عمل وسیع شده بطوریکه که به گفته شفر دبیرکل وقت ناتو (قبل از راسموسن) در یک کنفرانس ناتو «لشکریان ناتو باید از خطوط لوله ای که نفت و گاز را بسوی غرب می برد حراست کنند» و به بیان کلی تر، باید از خطوط کشتیرانی مورد استفاده نفتکشها و دیگر «زیرساختهای حیاتی» نظام انرژی محافظت کنند.

دکترین «قلمرو وسیع» به وضوح بر مداخله نظامی یکجانبه مهر تأیید میزند. این نتیجه گیری به صراحت توسط کابینه بیل کلینتون بیان شد، آنجاکه اعلام کردند آمریکا حق دارد از نیروی نظامی برای تضمین «دسترسی بدون مانع به بازارهای کلیدی، منابع انرژی، و منابع استراتژیک» استفاده کند و باید نیروی نظامی عظیمی را در اروپا و آسیا «به حالت آماده باش مستقر نماید»، «تا نظر ملتها را درباره خودمان شکل دهیم» و «وقایعی را که منافع و امنیت مارا تحت تأثیرقرار میدهند شکل دهیم».

همین اصول بر اشغال عراق نیز حاکم بودند. آمریکا درحالیکه ناتوانی از تحمیل خواسته هایش در عراق داشت اثبات میشد، دیگر نمیتوانست اهداف واقعی اشغال را در ورای شعارهای فریبنده مخفی کند. در نوامبر 2007، کاخ سفید یک «بیانیه اصول» صادر کرد با این مطالبه که نیروهای آمریکایی بطور نامحدود در عراق بمانند و کشور عراق متعهد شود که سرمایه گذاران آمریکایی را در اولویت قرار دهد. دو ماه بعد، پرزیدنت بوش به کنگره اعلام کرد که هر طرحی را که استقرار دائمی نیروهای مسلح آمریکا در عراق یا «کنترل آمریکا بر منابع نفتی عراق» را محدود کند رد خواهد کرد—مطالباتی که به فاصله کوتاهی پس از اظهار، در برابر مقاومت عراق فراموش شد.

در تونس و مصر، خیزشهای مردمی اخیر پیروزیهای چشمگیری به بار آورده اند، اما همانگونه که بنیاد کارنگی[5] گزارش کرد، علیرغم تغییر نامها رژیمها باقی مانده اند. «تغییر در نخبگان حاکم و نظام حکومت هنوز هدفی دور است». گزارش مذکور موانع داخلی در مسیر دمکراسی را مورد بحث قرار داده ولی موانع خارجی را که مثل همیشه مهم و تأثیرگذار هستند نادیده میگیرد.

آمریکا و متحدان غربی اش آنچه از دستشان برمیآید برای جلوگیری از استقرار دمکراسی واقعی درجهان عرب انجام میدهند. برای فهمیدن دلیل این رفتار، تنها کافیست به بررسی نتایج نظرسنجیها از مردم عرب که توسط مؤسسات نظرسنجی آمریکائی گردآوری شده نگاهی بیندازیم. این نتایج گرچه به ندرت گزارش میشود، مطمئناً برنامه­ ریزان از آن آگاهند. نتایج مذکور نشان میدهند که اکثریت غالب عربها آمریکا و اسرائیل را بزرگترین تهدید پیش روی خود میدانند. این نظر منفی در مورد آمریکا را 90 درصد مصریها، و 75 درصد کل اعراب خاورمیانه اظهار داشته اند. بعضی از اعراب ایران را تهدید برای خود میدانند: حدود 10 درصد! مخالفت با سیاستهای آمریکا در بین اعراب آنچنان قوی است که اکثر نظردهندگان معتقدند اگر ایران سلاح هسته ای داشت وضع امنیت منطقه بهتر میشد! این نظر را 80 درصد مصریها و همین حدود از کل اعراب منطقه بیان میدارند. اگر قرار بود افکار عمومی سیاست کشورها را تعیین کند، آمریکا نه تنها منطقه را کنترل نمیکرد، بلکه خود و متحدانش از آنجا رانده میشدند و «اصول بنیادین سلطه جهانی» آنان نابود میشد.    

ادامه دارد...


 

[1]  زبانشناس، فیلسوف، روانشناس، تاریخدان، منتقد و فعال سیاسی یهودی الاصل و اوکرائینی تبار متولد آمریکا و استاد دانشگاه MIT .

[2]  ایالتی در شمال شرقی ایالات متحده واقع در جنوب غربی ایالت میشیگان

[3]  سی و چهارمین رئیس جمهور آمریکا، جمهوریخواه، از 1953 تا 1961، پس از هری ترومن و پیش از جان کندی.

[4]  سی و دومین رئیس جمهور آمریکا، دمکرات، از 1933 تا 1945(دوران رکود بزرگ آمریکا و حاکمیت و سقوط حکومت رایش در آلمان)، پس از هربرت هوور و پیش از هری ترومن.

[5]  بنیاد صلح جهانی کارنگی که دفتر اصلی آن در واشینگتن آمریکاست و دفاتری در مسکو، بیروت، پکن و بروکسل دارد و مأموریت خود را پیشبرد همکاری سازنده کشورها با آمریکا اعلام میدارد.