در نهضت مشروطه، تفکرات مربوط به آزادی آمد مطرح شد، منتها یک نقیصهی بزرگی وجود داشت که این نقیصه نگذاشت ما به آن راه درست در این تفکر بیفتیم و در آن راه پیش برویم؛ آن نقیصه عبارت از این بود که از چند سال قبل از مشروطه - شاید از دو سه دههی قبل از مشروطه - تفکرات غربی بتدریج به وسیلهی عوامل اشرافی، شاهزادهها و عوامل سلطنت، داخل ذهن یک مجموعهای از روشنفکران راه باز کرده بود. روشنفکر هم که میگوئیم، در آن دوران اولیه، روشنفکر مساوی است با اشرافی. یعنی ما روشنفکر غیراشرافی نداشتیم. روشنفکران درجهی اول ما همین رجال دربار و وابستگان و متعلقین به آنها بودند؛ اینها از اول با فکر غربی در زمینهی آزادی آشنا شدند. لذا شما وقتی که
مشروطیّت؛ مشروطیّت حرکتی بود که با پیشآهنگی علما که مظهر دینداری مردم بودند، توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر، فلان نویسنده، فلان محفلِ پنهانی در کشور بود، نهاینکه نبود امّا پیش نمیرفت، کاری نمیتوانستند بکنند، نفوذی در مردم نداشتند. آنچه در مشروطه مردم را به میدان آورد، عبارت بود از
در جوامع غیر اسلامی به ویژه جوامع غربی، دین یک امر شخصی و سلیقه ای محسوب میشود، و البته برای کنترل و تنظیم رفتار فرد در جامعه، قوانین و مقررات و هنجارهای متعارف تعیین شده است. بایدها و نبایدهای رفتار افراد را قانون و عرف(سنت) تعیین میکنند و خیلی هم به منشأ قوانین و عرف جاری کاری ندارند.
اما در جوامع اسلامی،
نشاط 12/3/78 : فرهنگ شهادت خشونت آفرین است. اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان می شود.
ماهنامه کیان بهمن ۷۷ : ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه می یابد. او خاتم نبوت و خاتم ولایت بود، ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است .
هفته نامه مبین، ۳/۷/۷۸ : حق اطاعت شدن، زاییده و مشروط به پذیرش مطیع است و الا برای کسی حق طاعتی نیست.
هفته نامه آبان، ۲۹/۳/۷۸،ش۸۰، ص۶۳: تفکر دینی با استخدام طبیعت منافات دارد یا حداقل خنثی است.
روزنامه صبح امروز، ۹/۳/۷۸ : حقیقت دین همان تجربه فردی دینی است که در مورد پیامبران «تلقی وحی» نام گرفته و دین هیچ ارتباطی به امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی ندارد، هر کسی همان قدر دیندار است که به این تجربه فردی رسیده باشد.
ماهنامه کیان، مهر و آذر ۷۸ : کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است.
روزنامه صبح امروز، ۱۶/۶/۷۸ : هیچ دینی عقلا نمیتواند مردم را از انتخاب دین دیگر منع کند، چون خود آن دین زاییده انتخاب بوده همچنانکه هیچ نمایندهای نمیتواند به مردم بگوید: بعد از انتخاب من حق انتخاب کس دیگر را ندارید.
در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند.
ماهنامه زنان، دی ماه ۷۸، ش۵۹ : ارزشهای دینی دائما در تغییرند، اگر روزی فاطمه (س) میگفت، بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمیتواند این را بپذیرد. اگر آن روز سعادت دختر این بود که در خانه پدر حیض نبیند، ولی امروز این امر خلاف سعادت است و شوهر دادن دختر نه ساله خلاف ارزش است، اینها همه داد میزند که این کلمات مقطعی و مخصوص جامعه ای خاص بوده است.
به نظر من گفتار فاطمه که بهترین زنان کسانی اند که «لایرین احداً و لایراهنّ» (و) رفتار او (فاطمه) در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا نمیتواند الگوی رفتاری زنان ما باشد.