پژوهشی درباره وضعیت دمکراسی در ایران و کشورهای مسلمان نشین
در پژوهشی که در سال 2004 به سفارش مجلس نمایندگان کانادا به عمل آمد، وضعیت دموکراسی در کـشورهای مسلمان نشین جهان بر اساس شاخصهای سنجش دمـوکراسی در یک درجهبندی 20 امتیازی با امتیازاتی از 10-تا 10 دستهبندی شد. پژوهشگران با دادن 3 امتیاز به دموکراسی در ایران، این کشور را پس از رژیم اسرائیل(با امتیاز 10) و ترکیه (با امتیاز 7)، سومین دموکراسی منطقۀ خاورمیانه معرفی کردند.در این پژوهـش، سایر کشورهای منطقۀ خاورمیانه،شمال افـریقا و خـلیجفارس فاقد دموکراسی تعریف شدهاند و کشورهایی چون پاکستان، تمامی کشورهای عرب منطقه و غالب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، امتیازاتی بین 6- تا 10- کسب نموده اند. بدترین امتیازات، متعلق به شیخ نشین های حوزۀ خلیجفارس است. برای جزئیات بیشتر به منبع زیر مراجعه شود:
House of Commons of Canada,Report of the Standing Committee on Foreign Affairs and International Trade, March 2004.
اما بنده چند سؤال دارم:
1- با توجه به اینکه مردم شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس (فاقد دمکراسی) از مردم کشور ترکیه (رتبه دوم دمکراسی) مرفه تر هستند آیا نمیتوان گفت که برای تامین ثبات سیاسی و رفاه مردم یک کشور نیازی به برقراری دمکراسی نیست؟
2- با توجه به اینکه اصل اساسی و فلسفه تشکیل رژیم اسرائیل، اصالت و برتری نژاد یهود بوده و هست، آیا نمیتوان گفت که دمکراسی با نژادپرستی سازگاری دارد؟ اصولا آیا دمکراسی به حقوق اقلیتهای نژادی، دینی، و غیره توجهی دارد؟ اگر بله، با چه معیار و آزمونی نژادپرست ترین رژیم خاورمیانه حائز بالاترین امتیاز دمکراسی در این منطقه میشود؟
3- با توجه به اینکه سقوط سلطنت و ایجاد نظام جمهوری در ترکیه با کودتا صورت گرفت، و همچنین تاسیس رژیم اسرائیل با ترور و قتل عام سکنه اولیه فلسطین و حمایت دولت انگلیس محقق شد، و یک قرن پیش از آن، بزرگترین دمکراسی جهان -ایالات متحده آمریکا- با قتل عام سرخپوستان و بردگی سیاهپوستان فرصت تاسیس و استقرار یافت، آیا نمیتوان گفت که دمکراسی را میتوان با کودتا و قتل عام و خیانت و یا با حمایت دولتهای استعمارگر ایجاد کرد؟
4- با توجه به اینکه عناصر دینی و روحانی در ارکان حکومتی دوتا از دمکراتیک ترین رژیمهای خاورمیانه -ایران و رژیم صهیونیستی- حضور فعال و مؤثر دارند، آیا نمیتوان گفت دمکراسی و سیاست ورزی دینی با هم تضاد جدی ندارند؟ یا به عبارت دیگر، اگر دین یا ایدئولوژی ضد دمکراسی است، چرا دوتا از ایدئولوژیک ترین رژیم های خاورمیانه -رژیم اسرائیل و دولت ایران- توانسته اند رتبه اول و سوم دمکراسی را کسب نمایند؟
با توجه به سؤالات فوق به نظر میرسد که دمکراسی تنها در شرایط خاصی از قبیل موارد زیر فرصت طرح و رواج پیدا میکند:
1 - کمبود منابع، چون اگر منابع طبیعی به وفور موجود باشد، دیکتاتورها و استعمارگران خود میخورند و میبرند و به مردم هم آنقدری میدهند که بلوا و اعتراض نکنند.
2- همسویی با منافع سلطه جویان غرب، چون غرب میتواند از یک رژیم ایدئولوژیک نژادگرای نظامی متجاوز همسو با منافع خود (اسرائیل) یا یک رژیم برخاسته از کودتای عضو ناتو (ترکیه) به این بهانه که دمکراتیک است حمایت کند.
3- انقلاب و نظام مردمی (مانند انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی)، که در اینصورت هرقدرهم که نظام مربوطه شاخصهای دمکراتیک داشته باشد و رتبه سوم را در بین دهها کشور کسب کند، اما اگر با منافع غربیها همسو نباشد و دنبال استقلال باشد، مورد تهدید و تهاجم و تحریم قرار میگیرد و خبری از حمایت و تشویق غربیهای "دمکراسی خواه" نخواهد بود.